بدون شک جذابترین شغل برای یک مربی فوتبال رسیدن به نیمکت یک تیم در لیگهای معتبر اروپایی است. قطعا در میان این لیگها نیز ردهبندی به جهت موقعیت شغلی و خصوصا درآمد وجود دارد و گاه فاصله بسیار زیاد است، اما در نهایت میتوان گفت اگر یک مربی سکان هدایت یکی از ۹۶ تیم پنج لیگ برتر اروپا (سه لیگ ۲۰ تیمه و دو لیگ ۱۸ تیمه) را به عهده بگیرد، به نقطهای در حرفهی خود رسیده که میتواند به آن افتخار کند و مسیرش برای ادامهی راه روشن است.
اما راه رسیدن به این نقطه چیست؟ باشگاههای برتر اروپا چه الگوهایی برای انتخاب سرمربی دارند؟
در تلاش برای رسیدن به پاسخ این سوال نگاهی گذرا انداختهایم به مربیان فعلی که در راس این ۹۶ باشگاه قرار دارند و بررسی کردهایم که هر یک از کجا آمدهاند؟ لازم به توضیح است که در مقالهی حاضر گزارهی «از کجا آمدهاند؟» ناظر به زمان آغاز حرفهی مربیگری این افراد نیست؛ بلکه به این اشاره دارد که درست قبل از شغل فعلی خود مشغول چه کاری بودهاند.
آغاز مربیگری حرفهای مسیری است که تقریبا برای همه از راهی مشابه میگذرد. البته اگر کسی فوتبالیست حرفهای سطح بالا بوده باشد مسیری بسیار سادهتر و اگر نبوده باشد مسیری بسیار دشوار پیشرو دارد، اما مراحل اخذ مدرک و رسیدن به استاندارد لازم یوفا تقریبا برای همه یکسان است. بازیکنانی که در سطح بالا بازی کردهاند ممکن است از تکمیل مراحل اولیه معاف شوند، اما در نهایت همهی مربیان سطح اول فوتبال اروپا نیاز به مدرک A یوفا دارند که لازمهی اخذ آن پاس کردن پیشنیازها، حضور در ساعتها کلاس مربیگری و در نهایت ارائهی یک پایاننامه است.
اما همانطور که ذکر شد، در این مقاله هدف این نیست که ببینیم مربیان شاغل در سطح اول از کجا شروع کردهاند، بلکه بیشتر دنبال پاسخ این سوال هستیم که «اگر» باشگاهی به دنبال استخدام یک مربی جدید باشد، به کجا نگاه میکند؟ آیا این الگوها در کشورها و لیگهای مختلف یکسان است؟ برای رسیدن به این پاسخ، ما شغل قبلی این ۹۶ مربی را در پنج لیگ انگلیس، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و فرانسه بررسی کردهایم و برخی جنبههای نتیجهی این بررسی بسیار جالب است.
دستههایی که برای جذب مربیان – شغل پیشین آنها – در این مقاله تعریف شده، از این قرار است:
- مربیانی که قبلا سرمربی تیم دیگری در همان لیگ و همان دسته بودهاند.
- مربیانی که از دستههای پایینتر لیگ همان کشور آمدهاند.
- مربیانی که از یکی دیگر از پنج لیگ معتبر اروپایی جذب شدهاند.
- مربیانی که از لیگی به جز پنج لیگ معتبر استخدام شدهاند.
- مربیانی که از تیم ذخیره، جوانان و یا از پست دستیاری مستقیما به نیمکت تیم اصلی رسیدهاند.
بنابراین ما با پنج منبع اصلی جذب مربی سر و کار داریم. در این میان استثناهای معدودی وجود دارند که تیمی از دستهی پایینتر یک کشور خارجی مربی جذب کرده، که به دلیل کمتعداد بودن آن را جزو دستههای اصلی قرار ندادهایم. به طور مشخص تنها دو مورد از این مثال وجود دارد، یکی کارلوس کوربرون سرمربی اسپانیایی والنسیا که از وست برومویچ در چمپیونشیپ به این تیم پیوسته و دیگری لیام روسنیور سرمربی انگلیسی استراسبورگ در لیگ فرانسه، که او نیز پیش از پیوستن به این تیم سرمربی هال سیتی در چمپیونشیپ بود. به جز این دو نفر، شغل پیشین تمام ۹۴ مربی دیگر در یکی از پنج دستهی تعریف شده قرار میگیرد.

لیگ برتر: جاذبه مالی و تعدد مربیان خارجی
لیگ برتر انگلیس بدون تردید ویترین جهانی فوتبال امروز است. جایی که از نظر درآمد و شهرت بینالمللی با فاصلهی زیادی خود را از سایر لیگها جدا کرده؛ خصوصا در بازارهای پولسازی چون آمریکا محبوبیت لیگ انگلیس حتی قابل قیاس با سایر لیگهای معتبر اروپایی نیست. به همین دلیل دستمزدهایی که بازیکنان و مربیان در این لیگ دریافت میکنند، با فاصله از سایر کشورها – اگر محدود به اروپا بمانیم و عربستان را به حساب نیاوریم! – بیشتر است. به همین دلیل استخدام مربیان در این لیگ الگویی متفاوت از سایر لیگها دارد که در بررسی ما نیز به خوبی قابل مشاهده است.
مهمترین نکتهای که در مورد این لیگ به چشم میآید این است که لیگ برتر تنها لیگی است که اکثریت قریب به اتفاق مربیانش خارجی هستند. هجده مربی خارجی در مقابل تنها دو مربی انگلیسی. گرچه در ادامهی مقاله خواهیم دید که معیار ما برای ملیت، نه لزوما وجه سیاسی و جغرافیایی بلکه معیار فیفایی ملیت است، اما حتی اگر بریتانیا را یک ملیت واحد به حساب بیاوریم، باز هم چهار مربی بریتانیایی در اقلیت مطلق برابر شانزده مربی خارجی خواهند بود. گویا مالکان باشگاههای انگلیسی اعتقاد دارند که فلسفه و دانش مربیگری در این کشور یک کالای وارداتی است. البته آمار افتخارات و قهرمانی در لیگ برتر نیز چندان مخالف این تئوری نیست. همین حقیقت ساده اما عجیب که هیچ مربی انگلیسی تاکنون نتوانسته قهرمان لیگ برتر شود، مهر تاییدی بر این امر است.

دلیل اصلی این موضوع احتمالا توان مالی بالای باشگاههای لیگ برتری است که امکان جذب بهترین مربیان جهان را دارند. تعداد بالای مربیان اسپانیایی و پرتغالی که کشورهایی هستند که در سالهای اخیر به طور ویژه روی پرورش مربی سرمایهگذاری کردهاند، در این لیست گویای امر است. لیگ برتر هدف نهایی و رویای غایی هر مربیای است، چه به لحاظ پرستیژ مربیگری در محبوبترین لیگ جهان و چه به لحاظ کسب درآمد.
اما اگر به دستهبندی اولیهی مقاله برگردیم، یعنی به این بنگریم که هر یک از این مربیان پیش از استخدام در ۲۰ تیم حاضر در لیگ امسال کجا مشغول به کار بودند، به دستهبندی زیر خواهیم رسید.
در این لیگ، فقط چهار مربی در دستهی اول قرار میگیرند؛ یعنی مربیانی که پیش از تیم فعلی خود در یکی دیگر از تیمهای لیگ برتری شاغل بودند، که به خوبی با ایدهی توان مالی بالا و رقابتی بودن نیمکتهای این لیگ سازگار است. این اصل حتی منحصر به جهان ورزش نیست، بلکه در دنیای بیرون نیز شرکتهایی که پرستیژ کاری بالایی دارند و دستمزد زیادی پرداخت میکنند، نرخ تغییر پرسنل (turnover) بالاتری دارند. این تعداد (چهار نفر) کمترین در میان تمام لیگهای معتبر اروپایی است که نشانگرآن است که باشگاههای انگلیسی به جای تکیه بر مربیان امتحانپسداده در لیگ خودشان، ترجیح میدهند مربیان موفق لیگهای دیگر را جذب کنند.
به طور کلی دستهبندی شغل پیشین مربیان برای لیگ انگلیس به شرح زیر است. همانطور که ذکر شد، این لیگ بیشترین واردات مربی از سایر لیگهای معتبر اروپایی را داراست که عمدتا به پرتغال و اسپانیا برمیگردد. دو مربی قبل از اینکه به یک تیم لیگ برتری بپیوندند دستیار بودهاند که یکی میکل آرتتا و دیگری فننیستلروی است که گرچه دوران دستیار بودنش در یونایتد پس از تجربه سرمربیگری در لیگ هلند بود اما برای یکسان بودن شیوهی جمعآوری داده او را نیز در همین دسته قرار دادهایم زیرا آخرین شغلش قبل از نیمکت لستر، دستیاری در تیم دیگری بود.

سریآ: چرخه تکراری مربیان در لیگ و بیاعتمادی به خارجیها
در سری آ، یازده مربی در دستهی اول قرار میگیرند؛ یعنی قبل از سرمربیگری در تیم فعلی، در یکی دیگر از تیمهای سری آ مشغول به کار بودهاند. این عدد با فاصله از تمام لیگهای دیگر بیشتر است و اگر این را در کنار نسبت مربی داخلی به خارجی (۱۵ مربی ایتالیایی و ۵ خارجی) بگذاریم، به نتایج جالبی خواهیم رسید. این امر نشان از وجود یک چرخهی بسته دارد که در آن مربیان مدام بین تیمهای مختلف لیگ جابهجا میشوند. منبع دوم جذب مربی پس از نیمکت باشگاههای رقیب، آوردن مربی از سری بی است. چهار مربی حال حاضر سری آ از سری بی به نیمکت تیم فعلی رسیدهاند. دو مربی شغل قبلیشان در یکی دیگر از پنج لیگ معتبر بوده که این دو، نامهایی شناخته شده یعنی آنتونیو کنته سرمربی ناپولی و پاتریک ویرا سرمربی جنوا – که در میانهی فصل جانشین جیلاردینو شد – هستند.
علاوه بر مشاهدات فوق، یک نکتهی جالب دیگر نیز وجود دارد، از میان پنج مربی خارجی، سه تای آنها برای مدت طولانی به عنوان بازیکن در سری آ بازی کردهاند و با زبان ایتالیایی آشنایی کامل یا قابل قبول دارند. کونسیسائو سالها در لاتزیو، پارما و اینتر بازی کرده، کریستین چیوو بیشتر دوران فوتبالش را در رم و اینتر گذرانده، و پاتریک ویرا نیز یکی از معدود بازیکنانی است که پیراهن هر سه تیم بزرگ ایتالیا یعنی میلان، یوونتوس و اینتر را به تن کرده است. در واقع تنها خارجیهایی که به نوعی با گذشتهی سری آ مرتبط نبودهاند، فابرگاس سرمربی کومو و کوستا روناییچ سرمربی اودینزه هستند که این آخری به معنای واقعی یک اتفاق نادر در فوتبال ایتالیا است؛ یک مربی آلمانی کمتر شناخته شده که فقط در سطوح پایینتر لیگ آلمان و سپس لیگ برتر لهستان مربیگری کرده است. کمتر پیش میآید که پای مربیانی با این رزومه به سری آ باز شود، اما این اتفاق از باشگاهی همچون اودینزه که به استعدادیابی در بازارهای کمتر شناختهشده شهره است، چندان عجیب نیست و این مربی تا اینجای کار بد هم عمل نکرده و اودینزه را در رتبهی دهم جدول نگه داشته که برای این تیم نتیجهی خوبی به حساب میآید.
نکتهی جالب دیگر این است که کریستین چیوو تنها مربی فعلی سری آ است که قبل از نیمکت پارما، تجربهی مربیگری در هیچ تیم اصلی بزرگسالان را نداشته و از تیم پریماورا (جوانان) اینتر به پارما آمده است.

در مجموع چیزی که از آمار سری آ به دست میآید این است که این لیگ به شدت چرخهی بستهای در استخدام مربی دارد، به ندرت به مربیان خارجی و خصوصا آنها که قبلا در ایتالیا نبودهاند اعتماد میکند و جابجایی پیاپی مربیان بین تیمهای مختلف این لیگ نسبت به سایر لیگهای معتبر بسیار بیشتر است.

لالیگا: ترکیبی از بزرگان خارجی، داخلیها و استعدادپروری در تیمهای پایه
در لالیگا نیز مانند سری آ تعداد مربیان خارجی کم است. دقیقا همان نسبت یعنی ۱۵ مربی اسپانیایی و ۵ مربی خارجی در این لیگ نیز برقرار است. اما اگر به پیشینهی مربیان و اینکه از کجا آمدهاند دقت کنیم تفاوت معناداری با ایتالیا خواهیم دید. نکتهی بسیار جالب توجه این است که چهار نفر از این پنج مربی خارجی، هدایت تیمهای ردههای بالای جدول را بر عهده دارند. هانسی فلیک، آنچلوتی و سیمئونه مربیان سه قدرت اصلی لیگ هستند.
از دو مربی خارجی دیگر یکی پلگرینی شیلیایی است که کولهباری از تجربه را به همراه خود آورده و با بتیس نتایج قابلقبولی گرفته و تنها مربی ناکام خارجی ادواردو کوده آرژانتینی است که از لیگ برزیل در میانهی فصل برای نجات آلاوس از سقوط به این تیم آمد که تاکنون (هفتهی ۲۶ فصل) در این امر ناموفق بوده است. تفاوت مهم دیگر میان اسپانیا و ایتالیا نرخ تعویض بسیار بیشتر مربیان در سطح اول است. تنها پنج مربی فعلی شغل قبلیشان هم روی نیمکت تیمی در لالیگا بوده است. اما شاید مهمترین امتیاز لالیگا تعداد بالای مربیانی است که از تیمهای پایه، جوانان و یا تیم ذخیره به سکانداری یک تیم در سطح اول رسیدهاند. باید گفت در این زمینه اسپانیا در میان تمام لیگهای اروپایی یک الگو است. در لالیگا تیمهای ذخیره ریشهی بسیار قدیمیتری از سایر کشورها دارند و این فرصتی به باشگاهها میدهد تا اگر در میان بازیکنان در حال بازنشستگی خود استعداد مهمی برای مربیگری ببینند که علاقه و پشتکار نیز دارد، با سپردن مسئولیت تیمهای پایه و سپس تیم ذخیره – که در سطوح پایینتر ردهی بزرگسالان بازی میکنند – بستر رشد را برای این افراد فراهم کنند. اسپانیا از این طریق نه تنها نیمکت تیمهای لالیگا را تغذیه میکند، بلکه مربیان بزرگ بینالمللی نیز میسازد که از مهمترین آنها میتوان به پپ گواردیولا و ژابی آلونسو اشاره کرد که هر دو از هدایت تیمهای پایه و ذخیره در اسپانیا راه خود را آغاز کردند.

بوندسلیگا: فرصت دادن به استعدادهای جدید و نگاه به کشورهای همسایه
در بوندسلیگای آلمان ۱۰ مربی داخلی و ۸ مربی خارجی شاغل هستند. البته اگر بتوان نیکو کواچ سرمربی دورتموند را خارجی به حساب آورد! کواچ در برلین غربی متولد شده و تقریبا تمام دوران فوتبالش را هم در آلمان به سر برده، اما به هر حال چون در تیم ملی کرواسی بازی کرده و مطابق قواعد فیفا کروات به حساب میآید، او را در فهرست مربیان خارجی قرار دادهایم. از میان ۷ مربی خارجی باقیمانده به جز کواچ، ۶ نفر از کشورهای هممرز آلمان یعنی دانمارک، اتریش، بلژیک و سوییس هستند. این نشان میدهد که بوندسلیگا نگاه کاملا متفاوتی نسبت به لیگهای دیگر به بازار مربیان خارجی دارد و برخلاف سایر کشورها که معمولا چشم به اسپانیا و پرتغال و ایتالیا به عنوان کشورهای صادرکنندهی مربی دارند، آلمان به کشورهای همسایهی خود رجوع میکند که البته رایج بودن زبان آلمانی در این کشورها و نزدیکی فرهنگی احتمالا دلیل مهمی است.

نکتهی مهم دیگر این است که بوندسلیگا در کنار لالیگا – اگر تعداد کمتر تیمها را لحاظ کنیم، حتی بالاتر از لالیگا – بیشترین نرخ اعتماد به افرادی را دارد که پیش از آن سرمربی یک تیم حرفهای نبودهاند. پنج مربی از ۱۸ مربی فعلی چنین شرایطی دارند؛ اما برخلاف تیمهای لالیگا که معمولا مربیان خود را از تیم ذخیره به تیم اصلی ارتقا میدهند، در آلمان نگاه ویژه به مربیان پایه و همچنین دستیارها وجود دارد. در هر صورت این دو کشور سردمدار اعتماد به چهرههای جوان هستند و شاید به اهتمام همین دو لیگ باشد که میانگین سن مربیگری حرفهای در اروپا نسبت به دهههای قبل کاهش قابلتوجهی داشته است و حتی گاه شاهد حضور مربیانی در سطح اول هستیم که از بسیاری از بازیکنان تیم جوانتر هستند.
لیگ یک فرانسه: تعادل نسبی در همه بخشها
لیگ یک فرانسه را گاهی در سطح لیگهای اول اروپا به حساب نمیآورند، گرچه جایگاه سنتی این لیگ در دهههای گذشته هنوز واژهی «پنج لیگ برتر» را رایج نگه داشته است. اما در تحلیل جایگاه مربیگری در این لیگ باید این موضوع را لحاظ کرد که لیگ فرانسه نه تنها نسبت به لیگ برتر انگلیس بلکه از سه لیگ دیگر نیز کمتر بینالمللی و محبوب است و حتی در سالهای اخیر بیشتر تبدیل به پلی شده برای بازیکنان جوان که به تیمهای معتبر سایر لیگها برسند. در بخش مربیان اما اوضاع چگونه است؟ حقیقت این است که برخلاف بخش بازیکنان، فرانسه یک کشور صادرکنندهی مربی درجه یک نیست. به ندرت از این کشور چهرههایی مانند آرسن ونگر یا زیدان پیدا میشوند که در سایر لیگهای بزرگ افتخار و عنوان کسب کنند. در این مورد حداقل در فصل جاری آمار عجیبی وجود دارد و آن هم اینکه تنها مربی فرانسوی شاغل در لیگهای برتر اروپا – به جز لیگ فرانسه – پاتریک ویرا سرمربی جنوا در ایتالیا است. بنابراین برای مربیان فرانسوی رسیدن به نیمکت یکی از تیمهای لیگ یک احتمالا دستاورد بزرگی در کارنامهشان خواهد بود.

حتی با این وجود، باز هم میبینیم که نیمکت ۱۸ تیم لیگ فرانسه به طور مساوی بین داخلیها و خارجیها تقسیم شده است. نکتهی جالب در تنوع ملیتی مربیان خارجی لیگ یک این است که به جز اسپانیا که دو مربی در این لیگ دارد (لوییز انریکه در پیاسجی و کارلس مارتینز سرمربی تولوز)، هفت مربی دیگر از هفت کشور مختلف هستند و در میان آنها تنها مربی آفریقایی در میان ۹۶ مربی حاضر در لیگهای برتر اروپایی نیز حضور دارد: «حبیب بی»، سرمربی سنگالی تیم رن که با سابقهی بازی در مارسی و استراسبورگ و سپس حضور در لیگ برتر انگلیس با نیوکاسل و استون ویلا نامی آشنا برای هواداران فوتبال است. اگرچه شرایط او نیز مانند نیکو کواچ در لیگ آلمان است و به سختی میتوان او را خارجی به حساب آورد. حبیب متولد فرانسه است، اما چون در سطح ملی برای سنگال بازی کرده، باز ما قوانین فیفا را مدنظر قرار دادهایم.
لیگ یک فرانسه در مبحث میدان دادن به مربیان بدون تجربه حرفهای در سطح بزرگسالان، جایی مابین کشورهای پیشرو یعنی اسپانیا و آلمان و کشورهای سنتی یعنی ایتالیا و انگلیس قرار میگیرد. سه مربی حال حاضر این لیگ پیش از این تجربهی سرمربیگری حرفهای را نداشتهاند. علاوه بر این، فرانسه کمترین میزان اعتماد به لیگهای پایینتر خود را دارد و تنها یک مربی کنونی لیگ یک به صورت مستقیم از لیگ دسته دوم فرانسه آمده است.
نتیجهگیری و سخن پایانی
چکیدهی این تحقیق ما را به این موضوع میرساند که تیمهای پنج لیگ برتر اروپا، نگاه و اولویتهای متفاوتی برای انتخاب سرمربی دارند. برای مثال در حالی که لیگ برتر انگلیس یک پلتفرم کاملا بینالمللی است، در ایتالیا تیمها همچنان به شدت به مربی داخلی وابستهاند. بوندسلیگا و لالیگا پیشروترین لیگها در اعتماد به مربیان جوان و کمتجربه هستند و حاضرند سکان تیمها در بالاترین سطح را به آنها بسپارند. نمودار زیر نشان میدهد که هر یک از این کشورها در فصل جاری از کدام یک از پنج دستهی تعریف شده، مربی استخدام کردهاند.

در پایان خالی از لطف نیست اگر نگاهی به تنوع ملیتی تمام لیگها به صورت تجمیعی بیاندازیم. در میان این ۹۶ مربی کدام کشور بیشترین نماینده را دارد؟ همانطور که در نمودار زیر مشخص است، اسپانیا با ۲۳ مربی در پنج لیگ برتر اروپا بیشترین سهم را دارد. این نکته زمانی اهمیت بیشتری مییابد که توجه کنیم در میان مربیان خارجی حاضر در سایر لیگها نیز اسپانیا با ۸ مربی پیشتاز است. ایتالیا گرچه در این نمودار جایگاه دوم را دارد، اما فقط ۳ مربی ایتالیایی خارج از این کشور حضور دارند (مارسکا، آنچلوتی، دیزربی) که این با شهرت سنتی ایتالیا به عنوان یک کشور صادرکنندهی مربی در تعارض است.

شگفتی این نمودار بیتردید پرتغال است؛ کشور کوچکی که معمولا در میان لیگهای درجه دوم اروپا ردهبندی میشود، اما با ۶ مربی در پنج لیگ برتر اروپا پس از اسپانیا جایگاه دوم را دارد. پس از پرتغال، اتریش در ردهی سوم صدور مربی است که باز هم بسیار شگفتآور است، چرا که لیگ این کشور معمولا حتی در میان چند لیگ ردهی دوم اروپا نیز ردهبندی نمیشود و یک سطح پایینتر از لیگهایی چون پرتغال یا هلند به حساب میآید. البته باید این را لحاظ کرد که اتریش سابقهای غنی در تولید مربی دارد و بسیاری از مکاتب مهم فوتبالی در ابتدای قرن بیستم توسط مربیان اتریشی بنا نهاده شده بودند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که در سالهای اخیر کشورهایی مانند اسپانیا و پرتغال و حتی اتریش توجه ویژهای به پرورش مربی فوتبال دارند و به آن به عنوان پروژهای جدا از تیمداری و پرورش بازیکن مینگرند. مربیان جوان صادر شده از این کشورها حالا سلطهی سنتی ایتالیاییها و مدرسهی قدیمی کوورچانو را که برای دههها معادل آکسفورد دنیای فوتبال به حساب میآمد، به چالش کشیدهاند.
2 پاسخ
آیا بررسیهای شما محدود به امساله یا دوره زمانی گستردهتری داره؟ به ویژه در مورد لالیگا آبا میشه گفت که روند جدیدی داره شکل میگیره؟
بررسی فعلی مربوط به مربیان شاغل در فصل جاریه اما باید توجه کرد که تمام مربیان امسال استخدام نشدهاند و همین مطالعه نشانگر یک الگوی به طور میانگین ۵ ساله در استخدام مربیانه.