سال ۲۰۲۴ برای دنیای فوتبال به طرز خاصی طولانی و پرماجرا بود، شاید اولین سال واقعی بازگشت به حالت عادی پس از دوران همهگیری. اگرچه فصلهای ۲۰-۲۰۱۹، ۲۱-۲-۲۰ و ۲۲-۲۰۲۱ بودند که مستقیماً تحت تأثیر قرار گرفتند، اما تقویم فصل ۲۳-۲۰۲۲ نیز به دلیل جام جهانی قطر در ماههای نوامبر و دسامبر کاملاً دگرگون شد. این سال به دلیل برنامهریزی مجدد جام ملتهای آفریقا از تابستان ۲۰۲۳ به ژانویه ۲۰۲۴، به علت شرایط جوی کشور میزبان (ساحل عاج، که در نهایت برنده مسابقات نیز شد)، سالی مملو از تورنمنتهای ملی بود. همچنین جام ملتهای اروپا در آلمان، کوپا آمریکا در ایالات متحده، و جام اقیانوسیه که توسط نیوزلند با بهترین بازیکن مسابقات، لیبراتو کاکاس (Liberato Cacace)، فتح شد، برگزار شدند.
در سطح باشگاهی نیز ۲۰۲۴ سالی جالب توجه بود. نه به خاطر قهرمانیهای معمول رئال مادرید در لیگ قهرمانان یا منچسترسیتی در لیگ برتر، بلکه برای اسکودتوی مورد انتظار اینتر و بهویژه نخستین جام تاریخ آتالانتا: لیگ اروپا که با پیروزی قاطع ۳-۰ برابر بایر لورکوزن فتح شد. تیمی که توانست پس از ۱۱ قهرمانی متوالی بایرن مونیخ در بوندسلیگا، این روند را متوقف کند.
از سپتامبر، فوتبال اروپا با فرمت جدید مسابقات باشگاهی روبرو شد. تغییری که تأثیر آن طی چند سال آینده ارزیابی خواهد شد، اما فعلا باعث شلوغی تقویم و فرسودگی بسیاری از بهترین تیمها شده است، از جمله رئال مادرید (متأثر از مصدومیت گسترده مدافعان)، منچسترسیتی (به دلیل مصدومیت زانوی رودری) و بارسلونا (با مشکلات مچ پای لامین یامال). به جز لیورپول و آتالانتا، تیمی در لیگهای برتر اروپا نتوانسته روند موفقیت خود را تکرار کند، و همین باعث شد که لیست ۱۰ باشگاه برتر ۲۰۲۴ بیشتر شامل تیمهایی باشد که در نیمه دوم فصل گذشته عملکرد بهتری داشتند.
کمی دیگر جلو میروم و شروع میکنم. این لیست به طور اجتنابناپذیری رویکردی ایتالیامحور و اروپامحور دارد، چرا که هیچ نقطهنظری نمیتواند کاملاً بیطرف باشد. حتی با در نظر گرفتن این نکته، برخی تیمهای برجسته از لیست حذف شدهاند: بولونیای تیاگو موتا، استون ویلای اونای امری، برست (Brest) که برای اولین بار در تاریخ خود به لیگ قهرمانان اروپا صعود کرد، سلتیکِ برندان راجرز که دوباره بر فوتبال اسکاتلند سلطه پیدا کرد، اتلتیک بیلبائوی والورده که پس از ۴۰ سال کوپا دلری را فتح کرد، یا لسترسیتیِ انزو مارِسکا که موفق به کسب ۹۷ امتیاز در ۴۲ بازی در چمپیونشیپ شد، و حتی یووه استابیای (SS Juve Stabia) گوئیدو پالیوکا (Guido Pagliuca) که در گروه C سری C برخلاف تمامی پیشبینیها قهرمان شد و اکنون در رتبههای بالای جدول سری B قرار دارد.
با این حال، فقط ۱۰ جایگاه وجود دارد و همانطور که مربیان تیمهای ملی پیش از تورنمنتهای بزرگ تأکید میکنند، متأسفانه جا برای همه نیست. بیایید شروع کنیم:
۱۰- چِزِنا
شش سال پس از ورشکستگی که این باشگاه را مجبور کرد از سطح آماتور فوتبال شروع کند، چزنا بالاخره به سری B بازگشت. رُمانیولیها1 پیش از این بازگشت، تجربههای تلخی در پلیآف صعود داشتند. در فصل ۲۲-۲۰۲۱، در اولین مرحله از دور ملی2، آنها در خانه مقابل مونوپولی (SS Monopoli) شکست خوردند و با نتیجه ۳-۰ در ورزشگاه مانوتزی3 باختند، پس از آنکه در بازی رفت در پولیا ۲-۱ پیروز شده بودند. شکست فصل ۲۳-۲۰۲۲ حتی تلختر بود: چزنا، که بهعنوان مدعی اصلی پلیآف شناخته میشد، در نیمهنهایی رفت مقابل لِکو (Lecco) در خارج از خانه ۱-۲ پیروز شد، اما در بازی برگشت در خانه نتیجه را واگذار کرد و در نهایت در ضربات پنالتی شکست خورد.
بدیهی است که برای خروج از جهنم سری C و اجتناب از مسیر سخت و دلهرهآور پلیآف – رقابتی که با وجود بیمنطقی و ناعادلانه بودن، همچنان یکی از بزرگترین جذابیتهای فوتبال ایتالیاست – چزنا به فصلی رکوردشکن نیاز داشت. چزنا از همان ابتدا با کوبیدن مشت بر میز نشان داد که قهرمانی نهایی بدون شک از آنِ آنها خواهد بود. صعود قطعی آنها حتی زودتر از انتظار، در تاریخ ۳۰ مارس، با چهار بازی باقیمانده به پایان فصل، رقم خورد. در پایان فصل، سفید و سیاهها با ۹۶ امتیاز رکورد امتیازات سری C را شکستند، درست همانند کاتانزارو (U.S. Catanzaro) در فصل قبل.
نقش کلیدی روی نیمکت را میمو توسکانو (Domenico – Mimmo – Toscano) ایفا کرد، کسی که سالهاست بهعنوان متخصص قهرمانی در سری C شناخته میشود و پیش از این با تیمهایی چون تِرنانا، نووارا، و رجینا به موفقیت دست یافته بود. توسکانو تیمهای خود را با سه مدافع مرکزی، دو بازیکن کناری با قابلیت بازی در تمام طول زمین، و دو هافبک میانی میسازد، در حالی که آرایش خط حمله بسته به بازیکنان تغییر میکند. چزنا نیز از این قاعده مستثنی نبود. سیستم پایه ۱-۲-۴-۳ این تیم بر اساس فوتبال مستقیم طراحی شده بود و هدف آن فعالسازی سریع بازیکنان هجومی برای به نمایش گذاشتن برتری فنیشان بود. در این سیستم، کارگبو (Augustus Kargbo) و بِرتی (Tommaso Berti) بهعنوان نیمهمهاجم بین خطوط بازی میکردند و اشپندی (Cristian Shpendi) وظیفه ایجاد هماهنگی در حملات و گلزنی را برعهده داشت. در کنارهها، دنیله دوناروما (Daniele Donnarumma) و امانوئله آدامو (Emanuele Adamo) بهعنوان اسلحههای مخفی تیم شناخته شدند. این دو بازیکن همیشه قادر بودند به عمقبخشی حملات کمک کنند (در مجموع در ۲۹ گل چزنا نقش داشتند. این آماری فوقالعاده برای دو بازیکن کناری با نقش نسبتاً سنتی است).
رکورد امتیازات چزنا تنها در زمین بازی ساخته نشد، این تیم یک پروژه منسجم و موفقیتآمیز بود که توانست از منطقه خود و آکادمی جوانانش بهره برد. از میان ستارگان صعود چزنا، تنها کریستین اشپندی و توماسو برتی، دو بازیکن ۲۰ ساله که در همین باشگاه رشد کرده و همچنان در سری B نیز ستارههای تیم هستند، نبودند که نقش داشتند، بلکه بازیکنان دیگری مانند فرانچسکونی (Matteo Francesconi) و پیِراچینی (Simone Pieraccini)، هر دو متولد ۲۰۰۴ و رومانیولی، نیز حضور داشتند. همچنین نباید فراموش کرد که در سال پیش از آن، دیگر بازیکن خانواده اشپندی، یعنی استیون اشپندی، به امپولی منتقل شده بود.
در مجموع، چزنا یک پروژه پایدار و با ریشههای محکم است. جای تعجب نیست که علیرغم تغییر در هدایت فنی – میکله مینیانی (Michele Mignani) جایگزین توسکانو شد که اکنون در کاتانیا در سری C فعالیت میکند – چزنا همچنان بهعنوان تیمی قوی در سری B مطرح است. آنها در حال حاضر در رتبه ششم جدول قرار دارند و در منطقه پلیآف حضور دارند. این موفقیت تا حد زیادی مدیون عملکرد کریستین اشپندی است که توانسته عنوان بهترین گلزن لیگ را از آن خود کند.
۹- اسپورتینگ لیسبون
پیش از ورود روبن آموریم، لیگ پرتغال به مدت ۱۹ سال تحت سلطه بنفیکا و پورتو بود. آخرین قهرمانی اسپورتینگ به فصل ۰۲-۲۰۰۱ بازمیگشت، زمانی که ستارگانی همچون ماریو ژاردل و ژوآئو پینتو این تیم را به قهرمانی رساندند. اما نقطه اوج بحران در سال ۲۰۱۸ رخ داد، زمانی که به دلیل اعتراضات خشونتآمیز هواداران و بحران اقتصادی، به نظر میرسید که این باشگاه از کورس رقابت عقب افتاده است.
امروز، در پایان سال ۲۰۲۴، اسپورتینگ برخلاف تمام پیشبینیها توانسته دو قهرمانی از چهار قهرمانی اخیر لیگ پرتغال را به دست آورد. اگر قهرمانی سال ۲۱-۲۰۲۰ یک دستاورد فوقالعاده به نظر میرسید، قهرمانی فصل گذشته بدون شک یک شاهکار بود. در تابستان ۲۰۲۳، باشگاه دو ستاره اصلی خود، مانوئل اوگارته (به پاری سن ژرمن) و پدرو پورو (به تاتنهام) را از دست داد. با این وجود، آموریم با کمک مدیریت باشگاه توانست تیم را بازسازی کند و از ویکتور یوکِرِش (Viktor Gyökeres)، یکی از بزرگترین شگفتیهای فوتبال اروپا در سال ۲۰۲۴، نهایت بهره را ببرد.
اسپورتینگ دو هفته مانده به پایان فصل قهرمانی خود را مسجل کرد و فصل را با ۹۰ امتیاز به پایان رساند. مانند فصل ۲۱-۲۰۲۰، آموریم توانست از تیمی نسبتاً جوان بهرهبرداری کند، بهویژه در خط دفاع که در کنار سباستین کواتِس، دو مدافع ۲۱ ساله به نامهای گونسالو ایناسیو و عثمان دیومنده به یکی از بهترین زوجهای دفاعی اروپا تبدیل شدند. این بازیکنان قادر بودند تیم را فشرده نگه دارند و همزمان اجازه دهند که تیم دوباره حمله کند و یا با فشار بالا بازی کند. در خط میانی، همانطور که همیشه بوده، سرمربی پرتغالی بر روی بازیسازهای سنتی تمرکز نکرد و به جای آن به بازیکنان چندمنظوره مانند هیولمن (بازیکن سابق لچه) و موریتای ژاپنی اعتماد کرد.
فصل ۲۵-۲۰۲۴ مشابه فصل قبلی آغاز شد: اسپورتینگ هنوز در صدر جدول لیگ پرتغال قرار دارد و با پورتو همامتیاز است، و در لیگ قهرمانان اروپا جایگاه هفدهم را در اختیار دارد و تقریباً مطمئن است که به جمع ۲۴ تیم برتر راه پیدا خواهد کرد. در همین حال، روبن آموریم به سرمربیگری منچستر یونایتد منصوب شد و مدیر ورزشی اسپورتینگ، هوگو ویانا، نیز به رقیب همشهری یونایتد پیوست. بنابراین، اسپورتینگ مجبور شده است که برنامههای خود را بهطور کامل بازنگری کند و بخش زیادی از آیندهاش بستگی به این دارد که چگونه پول حاصل از فروش یوکِرش هزینه خواهد شد. فارغ از اینکه اتفاقات چگونه پیش برود، این تیم همچنان یکی از بهترین تیمهای فوتبال پرتغال در قرن جاری باقی خواهد ماند.
در لیگ پرتغال، مقابل حریفانی که به آنها فضا برای مالکیت توپ میدادند، اسپورتینگ تیمی غالب بود که قادر به شکستن دفاعهای بسته نیز بود. این تیم با اشغال تمام خطهای زمین، به دنبال یافتن فضا برای بازیکنان هجومی ۳-۴-۳ خود، یعنی گونسالوِش و ترینکائو، در بین خطوط دفاعی حریفان بود. وقتی به محوطه هجومی میرسیدند، آنها به همراه یوکِرش تفاوت را ایجاد میکردند. اگر فضاهایی برای حمله در جریان انتقال توپ ایجاد میشد، با داشتن بازیکنانی که پتانسیل ویژهای برای فوتبال انتقالی داشتند، تیم آموریم به هیچ وجه از این فرصتها غافل نمیشد. پیروزی تاریخی ۴-۱ مقابل منچسترسیتی در لیگ قهرمانان، آخرین هدیه آموریم به هوادارانش، بزرگترین اثبات این موضوع بود که اسپورتینگ حتی در حملات انتقالی نیز چقدر میتواند خطرناک باشد.
۸- پیاسوی آیندهوون
پیاسوی آیندهوون سال گذشته نیز در این لیست حضور داشت و با اعتبار مشابهی به آن بازگشته است. تیم پیتر بوش، در فصل ۲۴-۲۰۲۳ در اِردیویژه قهرمان شد: ۹۱ امتیاز از ۳۴ بازی با تنها ۲۱ گل خورده و مهمتر از همه ۱۱۱ گل زده. امسال نیز آنها بهعنوان مدعی اصلی قهرمانی شناخته میشوند و در حال حاضر با شش امتیاز اختلاف از تیم دوم، آژاکس، در صدر جدول قرار دارند، هرچند که در دیدار مستقیم در ابتدای نوامبر شکست خوردند. به نظر میرسد از فصل گذشته چیزهای زیادی برای پیاسوی تغییر نکرده است، و ممکن است بتوانند برای دومین بار پیاپی قهرمان شوند، چیزی که از سال ۲۰۱۶ تاکنون اتفاق نیفتاده است. سطح تیم و کیفیت بازی نشان میدهد که این تیم میتواند دوران سلطه جدیدی را رقم بزند.
پس از شکستهای پیاپی با بروسیا دورتموند، بایر لورکوزن و لیون، بوش بالاخره تیم مناسبی برای اصول خود پیدا کرده است، تیمی با بازیکنان تکنیکی و خودکفا که در عین حال قادر به دنبال کردن ایدههای او هستند. بهویژه، در اردیویژه او به محیطی دست یافته است که میتواند با دقت و پیوستگی اصول خود را دنبال کند و در هر بازی غالب باشد. پیاسوی حریفان خود را در فشار قرار میدهد که عمدتاً به لطف یک فاز بازگشت به بازی بهموقع و شدید است.
اما انطباق با محیط اروپایی کمی دشوارتر است، جایی که ممکن است زمان کمتری در نیمه زمین حریف بگذرد، زیرا فشار بالا با مقاومت سطح بالاتری روبرو میشود. حریفان راحتتر ضعفهای دفاعی هلندیها، بهویژه مدافعان کناری را نمایان میکنند. در حال حاضر، پیاسوی در جایگاه ۲۳ لیگ قهرمانان اروپا قرار دارد. اگر بتواند به جمع ۲۴ تیم برتر صعود کند و کمی بهتر خود را با شرایط بازیهای لیگ قهرمانان تطبیق دهد، توانایی لازم برای کاندید شدن به عنوان یک تیم شگفتانگیز را دارد. پتانسیل هجومی پیاسوی، در واقع درجه یک است و در یک بازی حذفی میتواند تعیینکننده باشد.
در اردیویژه، پیاسوی میتواند در هر بازی سلطهگر باشد. این به دلیل وضوح هدف در فاز مالکیت و اهتمام این تیم در بازپسگیری سریع توپ است. پیاسوی معمولاً دو بازیکن را به عرض میبرد، معمولاً مدافعان کناری، در حالی که وینگرها به داخل زمین حرکت میکنند و آماده هستند تا با مدافعان کناری و هافبکها ارتباط برقرار کنند. برای فعالسازی بازیکنان در نزدیکی خط ۱۸، معمولاً بازیسازی لوک دِ یونگ نقش مهمی دارد. علاوه بر این، به همراه ساختار موقعیتی، تفاوت اصلی را یک خط حمله پر از بازیکنان تکنیکی و دریبلزن میسازد: باکایوکو، تیلمان و نوا لانگ، که با ترکیب تکنیک و آمادگی جسمانیِ صیباری که از خط پشتی اضافه میشود، پشتیبانی میشوند. این کیفیت در خط حمله، احتمالاً از اواسط دهه ۲۰۰۰ تا به امروز، در پیاسوی گم شده بود، زمانی که این باشگاه به طور مداوم قهرمان میشد و در اروپا هم با تیمهای بزرگ رقابت میکرد. این چیزی است که باید رویای تیم فعلی باشد.
۷- لیورپول
تاییدیه کلوپ در اوایل بهار پس از اعلام خداحافظیاش، همراه با شعارهایی که در روز آخر در آنفیلد برای او خوانده شد، باید ما را به این فکر میانداخت که انتخاب لیورپول برای اعتماد به آرنه اشلوت چقدر بهخوبی فکر شده بود. فصل ۲۴-۲۰۲۳ قطعاً درخشانترین فصل برای لیورپول نبود. این تیم در فصل گذشته علیرغم اینکه اولویت را به لیگ برتر نسبت به لیگ اروپا داد اما نتواست در رقابت قهرمانی باقی بماند.
با این حال، کلوپ چیزی به این باشگاه داده است که تقریباً به اندازه یک جام اهمیت دارد: پایههایی که بر روی آنها میتوان چرخه جدید را ساخت. در واقع، فصل گذشته فرصتی بود برای مربی آلمانی تا تیم جدیدی بسازد بعد از خداحافظی بازیکنانی چون هندرسون، فابینیو و فیرمینو. او این کار را تنها از طریق بازار نقل و انتقالات (در تابستان سوبوسلای، مک آلیستر و گرافنبرخ به تیم آمدند) انجام نداد، بلکه با مسئولیت دادن به بازیکنان موجودی چون دیاز، جونز و گاکپو و همچنین تقویت تیم از طریق جوانان به این مهم دست یافت.
بنابراین، کار اشلوت یک انقلاب ملایم بود، ادامه طبیعی یک روند از قبل آغاز شده: بیدلیل نبود که در بازار تابستانی او نیازی به درخواست چیزی نداشت، تنها خریدها مامرداشویلی بود که سال آینده برای جایگزینی آلیسون خواهد آمد و کیِزا که هنوز به مرحلهای نرسیده که بتواند وارد ترکیب شود. در مجموع، زمین قبلاً آماده بود، اما مربی هلندی با دقت فراوان روی آن کار کرده است. به لطف او، روند به طور شگفتانگیز و قوی تسریع شده است: لیورپول با ۷ امتیاز بیشتر از تیم دوم در رتبه نخست جدول لیگ برتر قرار دارد (با یک بازی کمتر) و در دور گروهی لیگ قهرمانان نیز صدرنشین است.
اشلوت در ادامهی راهِ کلوپ کار کرده، اما با تغییراتی در نحوه بازی تیم، جو تازهای به آن وارد کرده است. لیورپول میتواند عمودی بازی کند، اما لزوماً همانند تیم کلوپ «راک اند رول» نیست، مرحله مالکیت توپ آنها پیچیدهتر است. این موفقیت مدیون یک ستاره جدید مانند گراونبرخ است که قادر است خروجی تمیز داشته باشد و همچنین با یک پاس فنی یا حمل توپ با همتیمیها در نزدیکی خط هجده هماهنگ شود. هلندیها کشف کردند که او ابزارهای ایدهآلی برای بازی تحت فشار و ارتباط با تیم دارد، در حالی که در ابتدای دوران حرفهایاش تصور میشد که میتواند یک هافبک تهاجمی باشد: توانایی یک مربی برای درک ویژگیهای بازیکنانش از هر جنبه دیگری مهمتر است. حتی برای یک هافبک فنی مانند مک آلیستر، مرحله مالکیت توپ مرتبتر مانند آنچه اسلوت میخواهد، ایدهآل است، هرچند که او فصل گذشته هم خرید بزرگی بود.
در خط حمله، حتی اگر گاکپو به نسخهای شبیهتر به آنچه هر دو سال یکبار با هلند میبینیم تبدیل شود و دیاز همچنان باعث ترس مدافعان شود (او حتی به عنوان مهاجم مرکزی هم بازی کرده است)، ستاره واقعی همچنان صلاح است که در دسامبر تقریباً به تعداد گلهای فصل گذشته خود در لیگ برتر رسید: ۱۵ گل امسال و ۱۸ گل در ۲۴-۲۰۲۳. در زمانی که رئال مادرید، منچسترسیتی و بایرن مونیخ به نظر دور از بهترین فرم خود هستند، لیورپول قطعاً بهترین تیم در اروپا در حال حاضر است.
۶- بوتافوگو
بوتافوگو بهترین تیم آمریکای جنوبی در سال ۲۰۲۴ بود، که هم قهرمان لیگ برزیل و هم کوپا لیبرتادورس شد. اما برای رسیدن به عنوان بهترین تیم قاره، این تیم باید از دل ناامیدیهای دردناک عبور میکرد.
آخرین عنوان «فوگائو4» به سال ۱۹۹۵ برمیگشت، یعنی بیست و نه سال پیش. سال گذشته این باشگاه تاریخی که گارینشا یکی از اسطورههای بزرگ آن بوده، خیلی نزدیک به بازگشت به قهرمانی بود، اما به طرز عجیبی و با یک لغزش نابخشودنی، قهرمانی را از دست داد. بوتافوگو تنها ۶ امتیاز در ۱۱ بازی آخر کسب کرد. همانطور که فابریزیو گابریلی نوشت: «نسخهی کاریوکای5 نِورکوزن، اگر چنین نسخهای وجود داشته باشد.»
این تیم نیاز به یک مربی جدید و تغییراتی در ترکیب داشت تا بعد از چنین شکستی، آرامش به تیم بازگردد. پس از خداحافظی لوئیس کسترو در نیمه ۲۰۲۳، که به عربستان منتقل شد، انتخاب ۵ مربی در ۶ ماه، نمایانگر فاجعه ورزشی بوتافوگو بودند.
جان تکستور (John Textor)، مالک این باشگاه و چند تیم دیگر در اروپا (لیون، کریستال پالاس، مولنبیک)، تصمیم گرفت روی آرتور جورج (Artur Jorge) پرتغالی سرمایهگذاری کند. در سالهای اخیر مربیان پرتغالی موفق زیادی در برزیل بودهاند، اما برخلاف آنها، پراگماتیسم اروپایی ویژگی خاص آرتور جورج نیست یا حداقل تنها ویژگی او نیست. براگایی که او در پرتغال ساخت، یکی از سرگرمکنندهترین تیمهای لیگ اروپا بود که به تکنیک هافبکهای خلاق و وینگرهای کوتاهقد متکی بود.
این روند در بوتافوگو نیز رخ داد. همانند دورانش در پرتغال، او به ۱-۳-۲-۴ تکیه کرد تا تکنیک بیشتری را در یک سوم پایانی زمین جمع کند. هافبک مرکزی، جفرسون ساوارینو (Jefferson Savarino) است، وینگر تبعیدی ونزوئلایی با گذرنامه ایتالیایی که این روزها توجه آتالانتا را جلب کرده است. در سمت راست، لوئیز هنریکه بازی میکند که احتمالاً او را با پیراهن بتیس دیدهاید: وینگری بلندقد و چابک، که میتواند به راحتی از مدافعین عبور کند. از نیمه فصل به بعد، تیاگو آلمادا جایگزین او در سمت راست شد، تکنیک برتر او که بهزودی به لیون خواهد پیوست، به تیم کمک میکند. به همراه او، الکس تلِس، دفاع چپ تیم نیز نقش مهمی در این فرآیند دارد.
در کل، تیمی با تمایل بسیار به حمله و ارادهای مداوم برای به کار بردن کیفیت خود با توپ ساخته شد. این همه به یک مسیر پیروزمندانه منجر شد. اول در کوپا لیبرتادورس، جایی که این تیم باید دیگر تیمهای برزیلی مانند سائو پائولو و پالمیراس را شکست میداد، قبل از اینکه در نیمهنهایی پنیارول را از پیش رو بردارد.
در فینال، پیروزی ۳-۱ برابر اتلتیکو مینیرو حاصل شد، علیرغم اینکه «فوگائو» از دقیقه دوم بازی به دلیل اخراج گرگوره، هافبک دفاعی خود، ده نفره شد. این اولین قهرمانی در بزرگترین مسابقات قارهای تاریخ تیم سیاهوسفید بود، یکی از آن رویدادهایی که میتواند تاریخ یک باشگاه را تغییر دهد.
چند روز بعد، در ۸ دسامبر، تاریخ تاسیس باشگاه، رستگاری در لیگ برزیل بهدست آمد و قهرمانی برازیلیرو (سریآ برزیل) بدست آمد: یک پیروزی که همزمانی آن با این تاریخ آن را تبدیل به یک دستاورد نمادین کرد.
پیش از رفتن به تیم بعدی، همانطور که در فوتبال برزیل مرسوم است، ترکیب بوتافوگو ۲۰۲۴ شامل برخی چهرههای قدیمی فوتبال اروپا نیز بود. ستون دفاعی تیم، باستوس، مدافع مرکزی آنگولایی بود که طرفداران لاتزیو قطعاً او را فراموش نکردهاند. همچنین در دفاع، نام رافائل به چشم میخورد، که ممکن است به تنهایی برای شما شناخته شده نباشد، اما او برادر فابیو است، که همراه با یکدیگر به عنوان مدافعان کناری در آخرین تیمهای منچستریونایتد تحت سرمربیگری فرگوسن بازی میکردند. در نهایت، آلان، که اکنون بهعنوان هافبک ذخیره بازی میکند، برای بسیاری از طرفداران ناپولی هنوز هم یکی از بازیکنان مورد علاقه است.
۵– زنان بارسلونا
در چند سال اخیر، بارسلونا به بهترین باشگاه فوتبال زنان تبدیل شده است. بلوگرانا در فصل ۲۱-۲۰۲۰ توانست سلطه اروپایی تیم لیون، که به مدت پنج فصل متوالی قهرمان لیگ قهرمانان اروپا بود، را متوقف کند و از همان سال جایگاه خود را در میان بهترینها تثبیت کرد. از آن زمان تاکنون، بارسلونا حتی به خودباوری بیشتری دست یافته است. در اسپانیا، سلطه آنها غیرقابلرقابت بوده است: در فصل ۲۴-۲۰۲۳، آنها بدون شکست قهرمان لیگ شدند، با ۲۹ پیروزی و ۱ تساوی، ۱۵ امتیاز اختلاف با رئال مادرید که دوم شد و تفاضل گل +۱۲۷ که حاصل ۱۳۷ گل زده و تنها ۱۰ گل خورده بود.
اگر سلطه داخلی برای شما کافی به نظر نمیرسد، باید بدانید که بارسلونا لیگ قهرمانان اروپا را با شکست دادن دو تیم دیگر از قدرتمندترین تیمهای فوتبال زنان اروپا فتح کرد: چلسی در نیمهنهایی و لیون در فینال. رویارویی با تیم انگلیسی بزرگترین نمایش قدرت بارسلونا بود. پس از شکست ۱-۰ در بازی رفت در خانه، تیم کاتالان به ورزشگاه استمفورد بریج رفت و با نتیجه قاطع ۲-۰ بازی را به نفع خود برگرداند. همین نتیجه در فینال برابر لیون نیز تکرار شد، جایی که آیتانا بونماتی (Aitana Bonmatí) در میانه نیمه دوم گل اول را به ثمر رساند و الکسیا پوتیاس (Alexia Putellas) در دقیقه ۹۵ بازی را عملا به پایان رساند.
گل اول نشاندهنده وفاداری بارسلونا به سبکی است که همیشه به آن افتخار کرده و آن را متمایز از سایر باشگاهها میکند، خواه در تیمهای پایه، تیم دوم، تیم مردان یا زنان. آیتانا در این صحنه با عقبنشینی، مثلثی در خط میانی تشکیل داد، هافبک دفاعی حریف را به سمت خود کشید، فضای بین خطوط را ایجاد کرد و با دریافت توپ و ورود به محوطه جریمه، در نهایت ضربهای دقیق به توپ زد.
به طور کلی، تیم زنان بارسلونا به ایدههای بازی موقعیتمحور وفادار است، اما در این سیستم، بازیکنان استثنایی خود را به نمایش میگذارند: در صدر همه، آیتانا که در نقش هافبک بازی میکند و کارولین گراهام هانسن (Caroline Graham Hansen) از نروژ، که از جناح راست با پای طبیعی خود برای مدافعان کناری غیرقابلمهار بوده و در فصل گذشته با ۲۶ گل و ۲۳ پاس گل در تمامی رقابتها، مؤثرترین بازیکن تیم بود. این استعدادها، چه در دوران مربیگری جاناتان گیرالدز (Jonatan Giráldez) که فصل گذشته تیم را ترک کرد و چه اکنون تحت هدایت پِره رومئو (Pere Romeu)، همچنان عامل موفقیت تیم هستند. سه جایگاه نخست توپ طلای ۲۰۲۴ به طور کامل به بازیکنان بارسلونا اختصاص یافت: آیتانا برنده شد، گراهام هانسن دوم شد و «سلما پارایوئلو» (Salma Paralluelo) یکی از ستارگان تیم ملی اسپانیا در قهرمانی جامجهانی ۲۰۲۳، مقام سوم را به دست آورد.
تیمی با چنین کیفیتی باعث شد که الکسیا پوتیاس، که دو بار توپ طلا را برده و تا چند سال پیش برجستهترین ستاره تیم بود، بتواند با آرامش از مصدومیت شدید رباط صلیبی خود در سال ۲۰۲۲ بهبود یابد و در فصل گذشته به عنوان یک ذخیره لوکس به تیم کمک کند.
۴- بایر لورکوزن
دوازده سال پس از سلطه بوروسیا دورتموند با هدایت یورگن کلوپ، در فصل گذشته سرانجام تیمی توانست سلطه بایرن مونیخ در بوندسلیگا را بشکند. در اولین فصل کامل خود روی نیمکت هدایت تیم «آسپیرینها6»، ژابی آلونسو توانست سرنوشت «لورکوزن نفرینشده» را تغییر دهد و این تیم را به یک باشگاه موفق تبدیل کند. این پیروزیها بهشکلی درخشان به دست آمد. قهرمانی آنها در لیگ بهطور رسمی در اواسط آوریل و پنج هفته مانده به پایان فصل قطعی شد. علاوه بر آن، لورکوزن اولین تیم تاریخ بوندسلیگا شد که فصل را بدون شکست به پایان رساند. همچنین با شکست کایزرسلاترن در فینال، جام حذفی آلمان را نیز فتح کرد. تنها نقطه تاریک این فصل، شکست در فینال لیگ اروپا مقابل آتالانتا بود.
این فصل اما، شروع لورکوزن کند بود و در لیگ، چند تساوی بیش از حد داشتند که شاید به دلیل لزوم حضور در لیگ قهرمانان اروپا باشد. با این حال، تیم از دسامبر دوباره به مسیر موفقیت بازگشت و اکنون تنها چهار امتیاز از بایرن مونیخ که در صدر جدول است فاصله دارد. اگر دو سال پیش چنین فاصلهای غیرقابل جبران به نظر میرسید، اکنون ژابی آلونسو و تیمش، در سطحِ بایرن مونیخ، به یک مدعی تبدیل شدهاند، گرچه هنوز فاصله زیادی دوران اوج بایرن دارند. این موفقیت در لیگ قهرمانان نیز آشکار است، جایی که در حالی که بایرن مونیخ در رده دهم جدول این رقابتها قرار دارد، بایر لورکوزن در جایگاه چهارم است و آماده رویارویی در مرحله یکهشتم نهایی میشود.
عملکرد درخشان لورکوزن در لیگ قهرمانان اروپا با توجه به ترکیب کیفیت فنی و سبک بازی تعجبآور نیست، بهویژه در فاز هجومی. این تیم دارای منابع بیپایانی در حمله است. آسپیرینها میتوانند با ترکیب عرض و عمق، حمله کنند یا در جناح قوی خود تمرکز ایجاد کنند. همچنین میتوانند در فضاهای تنگ در حاشیه محوطه جریمه بازی کنند و با پاسهای عمودی، بازیکنانی که از خط دوم به جلو نفوذ میکنند را تغذیه کنند. یا حتی با استفاده از پاسکاریهای مثلثی یا دریبلهای تکنیکی به دروازه برسند، چرا که ویرتز میتواند با توپ از هرجایی عبور کند. اگر حریفان بیش از حد در دفاع فشرده شوند، گرانیت ژاکا و آندریش میتوانند با شوتهای از راه دور تهدید کنند. در حالی که در فاز دفاعی، لورکوزن با سرعت بالهای خود و بازیکنانی مثل فریمپونگ زمین را در ضدحملات میبلعد.
چنین تنوع و کیفیت در راهکارهای هجومی در سالهای اخیر بهندرت دیده شده است. دفاع عمیق در برابر بایر لورکوزن بیفایده است، تیمی که به جای خفه کردن حریفان، با فوتبال زیبای خود آنها را مجذوب میکند. حتی اینتر، که در حال حاضر در دفاعِ فشرده و مستحکم یکی از سختترین حریفان اروپاست، در برابر لورکوزن ناکام ماند.
۳- اینتر
کافی است بگوییم اینتر ۵ هفته زودتر از پایان فصل قهرمان سری آ شد تا جایگاه خود را در این فهرست توجیه کند. اما قهرمانی تنها نتیجه یک مسیر طولانیتر و عمیقتر بود، مسیری که اینتر را به یکی از پنج تیم برتر اروپا تبدیل کرد، زمانی که هیچکس باور نداشت که این تیم همچنان توان رقابت در این سطح را دارد. مهمتر از همه، تیم اینزاگی توانست مفهوم «سَیالیت» در فوتبال را بازتعریف کند. هیچ تیمی بهتر از نراتزوری نمیتواند بر اساس فضاهایی که در ساختار حریف ایجاد میشود حرکت کند و از بازیسازی از عقب زمین بهرهبرداری کند.
با این حال، اشتباه است که تنها به یک جنبه از بازی اینتر بپردازیم. اینتر تیمی نادر است که در تمامی ابعاد فوتبال، کامل به نظر میرسد. آنها میتوانند با توپ بازی را مقابل دفاعهای فشرده کنترل کنند یا با عقبنشینی، به حمله در ضدحملات بپردازند. توانایی بازیسازی کوتاه یا استفاده از پاسهای بلند از دیگر نقاط قوت این تیم است.
منابع اینتر به نظر بیپایان میآید. همانطور که آنتونیو کونته اشاره کرده است، این احساس وجود دارد که اینتر سه تیم متفاوت در اختیار دارد؛ عمقی در ترکیب که هیچ تیم دیگری در ایتالیا به آن نزدیک نمیشود. اگرچه مدیریت دقیق نقل و انتقالات اینتر باعث شده است که هر سال مهرههای ارزشمندی به ترکیب اضافه شوند، اما مهارت سیمونه اینزاگی در استفاده بهینه از هر خرید نیز انکارناپذیر است (نمونه آن فراتزی و کارلوس آگوستو در این فصل). او حتی از بازیکنانی که هیچکس انتظار عملکردی از آنها نداشت، عناصر کلیدی ساخته است. اینزاگی نه از پیش، از بازیکنانش شکایت میکند و نه آنهایی را که شاید در نگاه اول مناسب به نظر نمیرسند کنار میگذارد، بلکه با آنها کار میکند و بیشترین بهره ممکن را از تواناییهایشان میگیرد. این همان راز موفقیت اینتر است؛ تیمی که آنقدر عمیق و تاکتیکی است که حتی در دورههای افت بازیکنان کلیدی خود، مانند لائوتارو مارتینز، میتواند بدون مشکل ادامه دهد، وضعیتی که میتواند تیمهای دیگر را دچار بحران کند.
علاوه بر این، این فصل اینتر در مدیریت انرژی خود بین بازیها موفقتر عمل کرده است. اگرچه فصل گذشته اولویت دادن به لیگ باعث حذف آنها از لیگ قهرمانان در مرحله یکهشتم نهایی مقابل اتلتیکو مادرید شد، اما امسال، پس از یک شروع نهچندان قدرتمند، اینتر نه تنها در جمع هشت تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا جای گرفته، بلکه در سری آ نیز با یک بازی کمتر به شکل مجازی در صدر جدول قرار دارد. احتمال رقابت برای قهرمانی در لیگ قهرمانان هرگز به اندازه امسال واقعی نبوده است، و حذف در مرحله یکهشتم نهایی، همانند سال گذشته، به هیچ وجه شایسته تیمی با این کیفیت نیست.
۲- آتالانتا
زمانی که آتالانتا در فصل گذشته مسیر موفقیتی را آغاز کرد که به صعود به لیگ قهرمانان اروپا و قهرمانی در لیگ اروپا ختم شد، تحت تأثیر درخشش دکتلاره و اسکاماکا، به نظر میرسید که با نسخهای جدید از تیم گاسپرینی روبهرو هستیم. تیمی که شاید کیفیت کمتری داشت و در حمله کمتر پرشور بود، اما توانایی بیشتری برای تغییر ارتفاع خطوط دفاعی در جریان یک مسابقه نشان میداد، البته همچنان با اولویتدادن به پرسینگ بالا، همانطور که در دیدارهای مقابل لیورپول و بایر لورکوزن دیده شد.
بااینحال، توانایی گاسپرینی برای بازسازی تیمش همچنان ما را شگفتزده میکند. اسکاماکا سال گذشته انرژی تازهای به آتالانتا بخشید، اما در تابستان، مصدومیت رباط صلیبی او ضربهای جدی بود. با این وجود، آتالانتا بدون کوچکترین تزلزل، به نظر میرسد که به چهار یا پنج سال پیش بازگشته و دوباره به تیمی قدرتمند تبدیل شده است؛ تیمی که میتواند با اطمینان و حتی بدون حضور یک مهاجم واقعی، در هر بازی ۶ گل به ثمر برساند. بازیکنانی مانند آدمولا لوکمن، دکتلاره، و سامارژیچ شاید به تکنیک پاپو گومز و ایلیچیچ نرسند، اما بهندرت در یکسوم هجومی توپ را از دست میدهند و باعث میشوند آتالانتا دوباره حریفان را در محوطه جریمه خودشان تحت فشار بگذارد، خواه این تیم وِنِتزیا باشد یا رئال مادرید.
بازیهای آتالانتا اکنون شبیه به مسابقات قدیمی خبیب نورماگومدوف7 شده است؛ جایی که حریف را به زمین میبرد، او را تحت فشار قرار میدهد و با کار کردن در کنار قفس، در نهایت لحظهای فرا میرسد که حریف تسلیم میشود. آتالانتا نیز همین کار را میکند؛ زمانی که توپ را از یک سمت به سمت دیگر خط محوطه جریمه منتقل میکند و دیر یا زود موقعیتهایی خلق میشود.
هیچگاه همچون امسال، بزرگی پروژه گاسپرینی اینقدر روشن نبوده است. زیرا همراه با نتایج درخشان، اکنون با نگاهی به گذشته، میتوانیم مسیر شگفتانگیز نراتزوریها را بهتر درک کنیم. اگر اینتر تیمی به همین اندازه فوقالعاده نبود، بدون شک آتالانتا مدعی اصلی قهرمانی سری آ بود. باید دید در نیمه دوم فصل، نیاز به رقابت در چند جبهه، چگونه بر عملکرد آنها در لیگ تأثیر خواهد گذاشت.
بهویژه که حضور در جمع هشت تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا در دسترس آنهاست. با توجه به عدم قطعیتهایی که امسال در میان تیمهای نخبه فوتبال اروپا وجود دارد، این فصل میتواند فرصتی باشد برای تلاش دوباره در لیگ قهرمانان و انتقام از شکست لحظه آخری مقابل پاری سن ژرمنِ نیمار.
۱- رئال مادرید
در سمت رئال مادرید، شواهد موفقیت به وضوح دیده میشود: فتح لیگ قهرمانان اروپا و قهرمانی در لالیگا در یک فصل. رئالِ آنچلوتی اهمیتی نمیدهد که بهترین تیم جهان باشد، حداقل نه به معنایی که معمولاً از این عبارت برداشت میکنیم. لوس بلانکوس تیمی نیست که همواره بر بازی مسلط باشد؛ بلکه اغلب رفتارهای غیرمنسجم نشان میدهد و بهنظر میرسد که بازی را به حریف واگذار میکند. بااینحال، نکته اینجاست که در نهایت این آنها هستند که پیروز میشوند. تداومی که رئال مادرید طی سالهای اخیر در موفقیتهایش نشان داده است، ثابت میکند که طراحی تیم توسط آنچلوتی کاملاً هوشمندانه و حسابشده بوده است.
با آن همه استعدادی که در اختیار دارد، رئال مادرید نیازی به هیچگونه کنترلی ندارد؛ حتی میتواند به آرامی توپ را به حریف واگذار کند و در شرایطی که از نظر تعداد بازیکن در وضعیتی ضعیفتر قرار دارد، بازی کند. در نهایت، تنها چند لحظه درخشش کافی است که میتواند در هر نقطهای از بازی اتفاق بیفتد. پیدا کردن تیمی که بتواند رئال مادرید را تا جایی تحت فشار قرار دهد که نیازی به نگرانی از ستارگانش نباشد، عملاً غیرممکن است. این همان چیزی است که هنگام مواجهه با تیمی رخ میدهد که بهترین دروازهبان جهان (کورتوا) و یکی از بهترین مدافعان میانی جهان (رودیگر) را در اختیار دارد، بازیکنانی که همیشه در دوئلهای فردی پیروز میشوند و مانع از شکست تیم میگردند. در حمله نیز، بهترین بازیکن هجومی جهان (وینیسیوس) معمولاً سرنوشت بازیها را رقم میزند.
تا فصل گذشته، پل ارتباطی میان دو سوی زمین، تونی کروس بود؛ بازیکنی که در لیگ، کنترل بازیها را به سمت رئال مادرید میکشاند و در لیگ قهرمانان اروپا، تیم را به شکلی گریزان و غیرقابل دسترس برای هر حریفی تبدیل میکرد. کروس، چه در مواقعی که مادرید مجبور بود در برابر فشار شدید دفاع کند و چه در لحظاتی که با موجهای حملاتی خود بر بازی مسلط میشد، نقشی کلیدی داشت و بازیها و مراحل حذفی را به نفع تیم به پایان میرساند.
حالا که تونی کروس تصمیم گرفته در اوج دوران حرفهای خود از فوتبال خداحافظی کند، تاثیر شگرف او بر این تیم بیشتر از همیشه نمایان شده است. جای تعجب نیست که رئال مادرید پس از وداع او با مشکلاتی روبهرو شده است، حتی با وجود اضافهشدن ستارهای همچون کیلیان امباپه به تیم.
خواهیم دید که آیا مانند همیشه، در ماه مارس جادوی رئال مادرید دوباره به اجرا در خواهد آمد و این تیم به فرم همیشگی خود باز خواهد گشت. چیزی که مسلم است این است که تا سال گذشته، رئال مادرید تیمی بود که قادر بود بهطور غریزی و با حداقل تلاش، قهرمانی در لیگ و لیگ قهرمانان اروپا را بدست آورد.
- اشاره به منطقه امیلیا-رومانیا که شهر چزنا در آنجا قرار دارد. ↩︎
- پلیآف بازیهای سری C ایتالیا. ↩︎
- Stadio Dino Manuzzi ورزشگاه خانگی تیم فوتبال چزنا. ↩︎
- Fogão لقب این تیم به معنای «آتش بزرگ». ↩︎
- Carioca اشاره به قسمتی از شهر ریودوژانیرو برزیل. ↩︎
- اشاره به شرکت بایر. شرکت صنایع شیمیایی، داروسازی، تجهیزات پزشکی و زیستفناوری چندملیتی آلمانی است، که در سال ۱۸۶۳ توسط فردریش بایر تأسیس شد. بیشترین شهرت شرکت بایر، به دلیل اختراع داروی آسپیرین، در سال ۱۸۹۷ میباشد. ↩︎
- Khabib Nurmagomedov مبارز پیشین و ترویجگر هنرهای رزمی ترکیبی اهل روسیه است که یکی از بهترین مبارزان ترکیبی در تمام ادوار بهشمار میرود. ↩︎