وارونه کردن زمین

بولونیای تیاگو موتا در این فصل همگان را شگفت‌زده کرده است. در این مقاله به چگونگی شکل‌گیری فلسفه‌ی فوتبال موتا و بررسی مسیری که او تا رسیدن به نیمکت بولونیا طی کرده پرداخته‌ایم. […]
تیاگو موتا، سرمربی بولونیا

بولونیای تیاگو موتا در این فصل همه را شگفت‌زده کرده و به رقابت سری‌آ شکل جدیدی داده است. جایی که یک تیم غیر از قدرت‌های سنتی در حال رقابت برای یکی از چهار رتبه‌ی برتر جدول و صعود به چمپیونزلیگ است؛ کاری شبیه آنچه که گاسپرینی با آتالانتا برای چند فصل متوالی انجام داد و سرانجام به یک‌چهارم نهایی چمپیونزلیگ هم رسید.

امیدهای بولونیا با توجه به فرمت جدید چمپیونزلیگ در فصل آینده و وجود امکان صعود ۵ تیم از سری‌آ بیشتر هم شده و موتا قصد دارد با این تیم تاریخ‌ساز شود. گرچه بولونیا در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ میلادی از قدرت‌های باشگاهی ایتالیا محسوب می‌شد و حتی در دهه‌ی ۶۰ هم یک بار به قهرمانی سری‌آ رسیده، اما در فوتبال مدرن و از دهه‌ی ۹۰ به این سو که لیگ قهرمانان اروپا شکل گرفته، بهترین رتبه‌ی این تیم هفتم بوده است و حضور در بالاترین سطح فوتبال و رقابت با غول‌های بین‌المللی برای هواداران این باشگاه چیزی شبیه رویا است.

این مقاله بیش از آنکه به شکل بازی بولونیا و تاکتیک‌های این تیم بپردازد، به خود تیاگو موتا و فلسفه‌ی فوتبال او اختصاص دارد. البته به بولونیا نیز پرداخته خواهد شد، اما بررسی عمیق تاکتیکی و تحلیل فازهای بازی این تیم نیاز به مقاله‌ای جداگانه دارد. البته با خواندن این مطلب احتمالا متوجه خواهید شد که دلیل توقف روی فلسفه و پروفایل تیاگو موتا چیست؛ کسی که از همان ابتدای کار و دوره‌ی مربیگری در تیم زیر ۱۹ سال پاریس با نگاه غیرسنتی و نظرات بحث‌برانگیز و حتی کمی جنجالی در جهان فوتبال مطرح شد. حالا که او با بولونیا در حال سپری کردن یک فصل بسیار موفق است، زمان آن رسیده که نگاهی به عقب بیاندازیم و این نظرات را مرور کنیم.

یافتن خانه‌ی امن

برای یک مربی جوان که در آغاز راه قرار دارد، یکی از مهم‌ترین چالش‌ها یافتن جایی است که مناسب رشد او باشد و بتواند توانایی‌های خود را در یک محیط آرام و کم‌تنش و با مدیرانی که مسیر فکری و اهداف مشترکی با او دارند، به ظهور برساند. این موضوع به خصوص برای مربیانی که در دوران بازی، ستاره‌های کاریزماتیکی نبوده‌اند، حائز اهمیت ویژه است. زیرا ستارگان بزرگ با سرمایه‌ی محبوبیتی که در زمان بازی برای خود دست و پا کرده‌اند، یک دیوار حفاظتی برای خود ساخته‌اند که تا حدی به آن‌ها در آغاز راه پرفشار مربی‌گری و سر و کله زدن با سلسله مراتب باشگاه کمک می‌کند. برای تیاگو موتا این دیوار وجود نداشت یا بسیار کوتاه و شکننده بود. زیرا اگرچه او در دوران بازی برای تیم‌های بزرگی چون بارسلونا، اینتر و پاریس بازی کرده و جام‌های بسیاری را نیز برده بود، اما در هیچ کدام از این تیم‌ها جزو ستارگان بزرگ و محبوب هواداران به حساب نمی‌آمد. بنابراین پروژه‌ی مربی‌گری برای او جایی بود که باید از آغاز و بر پایه‌ی توانایی‌های فردی و اکتسابی آغاز می‌شد. همانطور که بالاتر ذکر کردیم او از همان ابتدای راه و زمان مربیگری در تیم پایه‌ی پاریس ایده‌های انقلابی داشت. اما مسئله این است که کمتر کسی سرمربی یک تیم نوجوانان را جدی می‌گیرد. موتا در جستجوی باشگاهی برای آغاز کار حرفه‌ای، به کشور خود – در واقع یکی از دو کشور خود زیرا او برزیلی/ایتالیایی است – بازگشت و جایگزین اورلیو آندره‌آتزولی در تیم بحران‌زده‌ی جنوا شد. او با جنوا غریبه نبود، این تیم جایی بود که او در دوران بازیگری پس از افول تدریجی در لالیگا – ابتدا بارسلونا و سپس اتلتیکو مادرید – زیر نظر گاسپرینی زندگی دوباره یافت. تیم گاسپرینی در سال ۲۰۰۹ با کسب رتبه‌ی پنجم همه را شگفت‌زده کرد و نوید تولد یک مربی بزرگ ایتالیایی را داد؛ کاری بسیار شبیه آنچه موتا اکنون در بولونیا در حال انجام آن است!

اما پروژه‌ی موتا در جنوا اصلا خوب پیش نرفت. او تیم را در اکتبر ۲۰۱۹ و در رده ی آخر تحویل گرفت و دو ماه بعد در حالی که از هشت بازی فقط شش امتیاز گرفته و همچنان در رتبه‌ی آخر بود، اخراج شد. جای او را داویده نیکولا گرفت که با عملکرد فوق‌العاده از ژانویه به بعد موفق شد تیم را به رتبه‌ی هفدهم رسانده و در سری‌ آ نگه دارد. بنابراین نخستین تجربه‌ی مربیگری حرفه‌ای او با شکست همراه بود.

موتا و میلیتو در لباس جنوا
موتا و میلیتو در لباس جنوا (منبع: genoacfc.it)

موتا پس از اخراج از جنوا بیش از یک سال بدون تیم بود، تا اینکه در جولای ۲۰۲۱ جانشین وینچنزو ایتالیانو در اسپتزیا شد. صد کیلومتر پایین‌تر از جنوا و فقط با فاصله یک ساعت رانندگی از این شهر، باز هم او یک پروژه‌ی بسیار دشوار در مقابل خود می‌دید. سَلف او یعنی ایتالیانو که اسپتزیا را به مقصد فلورانس ترک کرده بود، در اسپتزیا بسیار محبوب بود. ایتالیانو تیم این شهر کوچک را برای نخستین بار در سال ۲۰۲۰ به سری‌ آ آورد و در پایان فصل هم با کسب رتبه‌ی پانزدهم تیم را در سری‌ آ نگه داشت و در قامت یک قهرمان باشگاه را ترک کرد. بنابراین کار موتا بسیار دشوار بود. علاوه بر این موضوع، اسپتزیا در میانه‌ی محرومیت و درگیری حقوقی به دلیل نقض قوانین مالی یوفا بود. آن‌ها از پنجره‌ی زمستانی قبلی نقل و انتقالات محروم شده  بودند و وضع خوبی از نظر مهره نداشتند. آغاز کار موتا خوب نبود و حتی تا آستانه‌ی اخراج در ماه دسامبر پیش رفت، اما با آغاز سال ۲۰۲۲ ناگهان شروع به گرفتن نتایجی خیره‌کننده کرد. او نه تنها توانست این تیم را در پایان فصل با کسب رتبه‌ی شانزدهم در سری‌ آ نگه دارد، بلکه در ژانویه عنوان مربی ماه سری‌ آ را کسب کرد که برای مربی تیمی که در حال نبرد برای بقا است، موفقیت بزرگی به حساب می‌آمد.

موتا، مربی ماه سری آ در ژانویه ۲۰۲۲
موتا، مربی ماه سری آ در ژانویه ۲۰۲۲ (منبع: legaseriea.it)

علیرغم این موفقیت، تیاگو موتا در پایان فصل با توافق دو طرفه از اسپتزیا جدا شد. موضوعی که در رسانه‌های ایتالیایی در آن زمان مطرح شد این بود که مذاکرات او با باشگاه بر سر فسخ قرارداد چندین هفته طول کشید و در این مدت موتا در حال تلاش برای گرفتن مبلغی مناسب برای دستیاران و کادر فنی خود بود و سرانجام با بخشیدن قسمت قابل‌توجهی از قرارداد خودش، توانست به این هدف برسد. حالا موتا علاوه بر یک موفقیت نسبی، یک داستان عامه‌پسند محبوب هم در رزومه داشت! – گرچه کسی به طور رسمی آن را تایید نکرد – و کم‌کم تکه‌های پازل برای قدم بعدی و تثبیت به عنوان یک مربی صاحب‌سبک و کاریزماتیک در حال جور شدن بود. تنها قدم باقیمانده یافتن خانه‌ای امن برای رشد بیشتر بود؛ چیزی که در اسپتزیا، علیرغم موفقیت و جنبه‌های مثبت بسیار به دلیل اختلاف‌نظر و تفاوت رویکرد با مدیران تیم به آن نرسید.

در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲ یعنی دو ماه پس از شروع فصل ۲۳-۲۰۲۲ تیاگو موتا بر روی نیمکت بولونیا نشست. او جانشین سینیشا میهاییلوویچ شد. گرچه میها در ماه‌های آخر به دلیل پیشرفت بیماری سرطان کمتر قادر به ایفای نقش خود در تیم بود، اما تا ماه سپتامبر یعنی چند هفته پیش از فرجام تلخ مرگ، همچنان سرمربی رسمی بولونیا بود. اجازه بدهید اینجا یک پرانتز باز کنیم. همین چندی پیش همسر میهاییلوویچ فقید در گفتگویی اعلام کرد که باشگاه بولونیا تا پایان قرارداد او یعنی حدود دو سال پس از مرگش، دستمزد کامل او را به همسرش پرداخت می‌کرد، بدون اینکه مجبور به این کار باشد و حتی بدون اینکه ماجرا را رسانه‌ای کنند. این موضوع گویای حقیقتی درباره‌ی مالکان کانادایی بولونیا و شخص جویی سپوتو مدیر باشگاه است. اگر این را در کنار داستان فداکاری موتا برای گرفتن حق دستیارانش بگذاریم، احتمالا داستان عامه‌پسند ما در حال تکمیل است و می‌توان گفت که تیاگو موتا سرانجام به خانه‌ای رسیده که در آن آرامش و درک متقابل وجود داشته باشد.

جویی سپوتو، مالک بولونیا
جویی سپوتو، مالک بولونیا (منبع: bolognafc.it)

در بعد فنی نیز بولونیای موتا کاملا موفق بود. او در همان فصل اول بولونیا را به رتبه‌ی مناسب نهم رساند. آخرین فصلی که بولونیا به رتبه‌ای بهتر از نهم رسیده بود به هشتم شدن در سال ۱۹۹۸ یعنی ۲۵ سال قبل از آن باز می‌گشت. اما علیرغم این نتیجه‌ی خوب، باز هم کمتر هوادار بولونیا باور می‌کرد که دو ماه مانده به پایان فصل بعد سری‌آ، آهنگ چمپیونزلیگ در سرش طنین‌انداز باشد و چنین رویایی بپرورد. کاری که موتا در این شهر زیبا و پایتخت تاریخی منطقه‌ی امیلیا – رومانیا انجام داده بی‌نظیر است و او یک قدم با تاریخ‌ساز شدن فاصله دارد. گرچه حتی در صورت صعود به لیگ اروپا نیز او بهترین نتیجه بولونیا در زمانی نزدیک به نیم‌قرن را کسب خواهد کرد، اما به نظر شخص موتا جاه‌طلبی کل مجموعه را به جایی رسانده که احتمالا در صورت عدم صعود به چمپیونزلیگ همه احساس غبن خواهند کرد. پیروزی اخیر تیم موتا در زمین آتالانتا و برابر مربی قدیمی خود گاسپرینی قدم مهمی در مسیر کسب سهمیه بود. در حالی که فاصله با میلان تیم سوم زیاد است، حالا بولونیا بالای آتالانتا قرار گرفته و با اختلاف چهار امتیازی کمی جای خود را محکم کرده است. همانطور که ذکر شد، در صورت عملکرد مناسب تیم‌های باقیمانده‌ی ایتالیایی در رقابت‌های اروپایی، ممکن است سهمیه‌ی پنجم نیز به ایتالیا اختصاص یابد که در این صورت شانس بولونیا برای صعود بسیار زیاد خواهد بود.

جدول سری آ در پایان هفته ۲۷
جدول سری آ در پایان هفته ۲۷ (منبع: SkySports)

تز یوفا پرو و تلفیق دو فلسفه‌ی دفاعی و هجومی متفاوت

شاید جالب‌ترین فکت در مورد تیاگو موتا این باشد که توجهات به او به عنوان یک «ایده‌پرداز»، پیش از آغاز مربی‌گری حرفه‌ای رخ داد. او در تز خود که برای کسب مدرک A مربی‌گری به یوفا ارائه داد، از دو تیم به عنوان منبع الهام خود نام برد؛ نخست از لیدز یونایتد مارسلو بیلسا، با تاکید بر ایده‌ی «اعتماد جمعی» یا collective trust میان بازیکنان از نقطه‌نظر تاکتیکی؛ جایی که هر بازیکن از نقش خود به عنوان یک قطعه از ماشین تاکتیکی پیش‌رونده آگاهی کامل دارد و خود را به صورت عضوی از این ساختار در خدمت هم‌تیمی‌های خود نیز قرار می‌دهد. این که یک مربی جوان از بیلسا به عنوان منبع الهام یاد کند، البته چیز عجیبی نیست. نقش بیلسا در فوتبال موقعیت‌محور و نگاه به بازیکنان به عنوان ابزار برنامه‌ی تاکتیکی و کمرنگ کردن فردیت آن‌ها نه تنها منبع الهام بسیاری از مربیان جوان کنونی است، بلکه غول‌هایی مانند گواردیولا نیز از تاثیر آن بر فلسفه‌ی خود سخن گفته‌اند. اما دومین تیمی که او از آن نام می‌برد و قرار گرفتن آن در کنار لیدز یونایتدِ بیلسا ماجرا را جالب می‌کند: آلمانِ یواخیم لوو. او با تکیه بر عملکرد این تیم در جام‌جهانی ۲۰۱۴ برزیل، ایده‌ی الهام‌بخش را این‌گونه خلاصه می‌کند:

«تمام بازیکنان وقتی در حال حمله هستند، باید به دفاع فکر کنند و بالعکس زمانی که در حال دفاع هستند در اندیشه‌ی حمله باشند».

در واقع او در تز خود از دو مربی یاد می‌کند که فلسفه‌ی فوتبال متفاوتی دارند، اما او با ترکیب این دو و وام گرفتن از ایده‌های هر یک در بخشی از بازی، فلسفه فوتبال خود را – در آن زمان روی کاغذ – بنا نهاد.

در توضیح اهمیت فکر کردن به دفاع در زمان حمله، او به این نکته اشاره می‌کند که آلمان یواخیم لوو قادر بود بلاک دفاعی خود را درست پس از لو رفتن توپ در زمین حریف بسازد. توجه کنید که این با کانتر پرس فعال و پرفشار متفاوت است. در واقع این رویکرد اشاره به این موضوع دارد که تیم لوو با داشتن برنامه برای دفاع در زمان حمله، قادر بود بلاک دفاعی خود را به سرعت و در هر نقطه از زمین تشکیل دهد و در ادامه در صورت نیاز به صورت یک یونیت هماهنگ عقب بیایند. مهم‌ترین دستاورد این کار پرهیز از بی‌نظمی ناگزیر ایجاد شده در انتقال منفی است و البته که ایجاد بلاک دفاعی موثر در زمین حریف منجر به بازپس‌گیری موفق در نقطه‌ای که حریف آسیب‌پذیر است نیز خواهد شد. شاید به نوعی بتوان آن را کانتر پرس غیرفعال passive counter pressing نامید؛ چیزی با انرژی و فشار کمتر از کانتر پرس فعال و با تعداد بازیکنان بیشتر.

موتا در تز خود اشاره می‌کند که چطور بیش از هر چیز، نرخ بازپس گیری توپ در زمین حریف در تیم یواخیم لوو او را شگفت‌زده کرده است.

مصاحبه با گاتزتا و تولد ۲-۷-۲

اما آنچه در مورد تیاگو موتا مانند بمب صدا کرد، مصاحبه‌ای بود که او در نوامبر ۲۰۱۸ – زمانی که مربی تیم زیر ۱۹ سال پاریس بود – با نشریه‌ی ایتالیایی گاتزتا دلو اسپرت انجام داد.

در این مصاحبه او گفت که تیمش با چیدمان ۲-۷-۲ بازی می‌کند!

طبعا نخستین واکنش به این جمله‌ی عجیب این بود که آیا موتا اشتباه کرده و چنین گاف بزرگی داده که یک بازیکن اضافه در ترکیبش حساب کرده؟ حتی برخی در شبکه‌های اجتماعی دست به تمسخر او زدند. در آن زمان و در آن مصاحبه جزئیات زیادی از منظور او از این چیدمان در دسترس نبود. به ندرت کسی وجود داشت که بازی‌های تیم زیر ۱۹ سال پاریس را دیده باشد، به همین دلیل این مصاحبه زیاد جدی گرفته نشد. تنها توضیحی که آن زمان وجود داشت این بود که او دروازه‌بان را نیز در ترکیب بازیکنان برای چیدمان پایه به حساب می‌آورد و البته چیزی که این توضیح را حتی از خود عدد چیدمان عجیب‌تر می‌کرد این بود که او دروازه‌بان را نه به عنوان یکی از مدافعان بلکه یکی از بازیکنان میانی – یکی از هفت نفر – به حساب می‌آورد! اما مگر چنین چیزی ممکن است؟ چطور دروازه‌بان می‌تواند دروازه را رها کند و به جمع هافبک‌ها بپیوندد؟

کمتر از یک سال بعد در اکتبر ۲۰۱۹ و زمانی که او سرمربی جنوا شده بود، گاتزتا متن و ویدیویی در توضیح ۲-۷-۲ با ارجاع به مصاحبه‌ی سال ۲۰۱۸ منتشر کرد. اینجا بود که سرانجام از ۲-۷-۲ تیاگو موتا رمزگشایی شد. در واقع چیدمان او بر خلاف تمام ترکیب‌های رایج در فوتبال یک ترتیب عمودی از موقعیت بازیکنان نبود، بلکه توالی افقی خطوط را مد نظر داشت؛ دو بازیکن در خط کناری هر سمت و ۷ بازیکن در فضای مرکزی زمین، که شامل دروازه‌بان نیز می‌شد.

آرایش ۲-۷-۲ (منبع: gazzetta.it)

همانطور که در تصویر بالا می‌بینید چیدمان او در جنوا در الگوی رایج فوتبالی در واقع ۳-۳-۴ بود، اما او تاکید داشت که زمین را باید به صورت افقی دید و تقسیم فضاها به این شیوه موثرتر از شکل عمودی است. این همان چیدمانی بود که او در تیم زیر ۱۹ سال پاریس نیز از آن استفاده می‌کرد؛  ۳-۳-۴ای که خودش آن را ۲-۷-۲ می‌نامید.

اما خب که چه؟ اگر اینطور است که یکی هم می‌تواند همین ترکیب را با زاویه ۴۵ درجه از بالا بخواند و بگوید این چیدمان ۰-۹-۱ است!

البته که این صرفا یک تغییر زاویه برای خواندن توالی موقعیت بازیکنان نبود. مهم‌ترین دلیل تیاگو موتا برای اینکه معتقد بود چیدمان یک توالی عرضی است، اهمیت اشغال فضاهای میانی با بالاترین چگالی و حفظ کناره‌های زمین با حداقل تعداد بازیکن بود؛ چیزی که امروز در بولونیای او هم – با اینکه به تناوب ۱-۳-۲-۴ و ۱-۴-۱-۴ بازی می‌کند نیز دیده می‌شود.

برای حفظ این چیدمان در طول بازی، مدافعان کناری بر خلاف بیشتر سیستم‌های مدرن فوتبال، در موقعیت عرضی خود باقی مانده و به ندرت شکل مقلوب inverted به خود می‌گیرند. بزرگ‌ترین هدف این چیدمان حفظ برتری عددی و فیزیکی در کانال مرکزی زمین است؛ به هر قیمتی و در تمام زمان بازی و بدون توجه به موقعیت عمودی توپ. یعنی در یک‌سوم خودی، در یک‌سوم حریف و در میانه‌ی میدان، همواره تیم او تلاش بر حفظ برتری عددی در فضای میانی دارد و برای این کار هم از دروازه‌بان تیم و هم از مهاجم نوک کمک می‌گیرد. به همین دلیل است که زمان تماشای بازی‌های بولونیا، جاشوا زیرکزی مهاجم این تیم – که توجه بسیاری را به خود جلب کرده – به کرات در فضاهای میانی و نزدیک به خط هافبک دیده می‌شود. شعاع حرکت او به وضوح بیش از یک نه کاذب معمولی است و برای ایجاد برتری عددی در میانه‌ی زمین، هر قدر که لازم باشد عقب می‌آید. به علاوه، یکی دیگر از بازیکنان شاخص تیم کالافیوری مدافع وسط جوان و آینده‌دار ایتالیایی است. این بازیکن که یکی از بهترین مدافعان حامل توپ در این فصل سری‌ آ است، با حرکت مستقیم به سمت فضای میانی، به ایجاد برتری عددی در بیلدآپ کمک می‌کند. او همچنین گاه با حفظ مناسب توپ و پاسکاری با دروازه‌بان و مدافعین کناری، به دیگر مدافع وسط – معمولا سم بوکمای هلندی – اجازه می‌دهد در صورت نیاز بالا برود و به خط هافبک اضافه شود. به نظر می‌رسد سرانجام در بولونیا تیاگو موتا موفق شده ایده‌‌ی آوانگارد ۲-۷-۲ خود را قوام دهد و به نمایش بگذارد و چه نمایش دیدنی و جذابی نیز از کار در آمده است.

آیا موتا در بولونیا می‌‌ماند؟

همانطور که ذکر شد، تیاگو موتا در بولونیا با ایده‌های جذاب خود و بازیکنانی که مناسب اجرای این ایده‌ها هستند، تیمی رقابتی و تماشایی ساخته است. البته در ساختن این تیم نباید از نقش بزرگ مارکو دی‌وایو ملی‌پوش سابق آتزوری و مدیر ورزشی فعلی بولونیا غافل شد. او پس از بازنشستگی از فوتبال وارد کادر مدیریتی بولونیا شد و در ماه ژوئن سال ۲۰۲۲ به پست مدیر ورزشی باشگاه ارتقا پیدا کرد. از آن زمان تاکنون بولونیا بی‌وقفه در مسیر پیشرفت بوده است. علاوه بر استخدام تیاگو موتا، کاری که دی‌وایو در جذب بازیکنان و ساختن ترکیب تیم کرده نیز بسیار قابل‌توجه است. ترکیبی از خریدهای هوشمند و درخشش تیم زیر نظر تیاگو موتا باعث شده که مطابق برآورد وبسایت ترنسفر مارکت، مجموع ارزش بازار تیم تنها در همین فصل با رشدی ۵۸ درصدی از ۱۳۱ میلیون یورو به ۲۰۸ میلیون یورو برسد.

بولونیا یکی از جوان‌ترین تیم‌های سری‌ آ است. در بیشتر بازی‌ها میانگین سنی ترکیبی که موتا به میدان می‌فرستد، کمتر از ۲۶ سال و گاه حتی کمتر از ۲۵ سال است. بسیاری از بازیکنان این تیم زیر ۲۳ سال هستند، مانند کالافیوری و زیرکزی که از آن‌ها صحبت شد و همینطور کریستنسن فولبک چپ دانمارکی و یا جیووانی فابیان هافبک ۲۱ ساله‌ ایتالیایی. از میان بازیکنانی که کمتر بازی می‌کنند نیز اوربانسکی وینگر چپ لهستانی ۱۹ ساله است.

بسیاری از دیگر بازیکنان تیم هم نسبتا جوان هستند. لوییس فرگوسن هافبک اسکاتلندی و کاپیتان بولونیا که فصلی فوق‌العاده را سپری می‌کند، فقط ۲۴ سال دارد. اندویه وینگر چپ تیم (که به صورت چرخشی با اوربانسکی و الکسی سلمکرز بازی می‌کنند) ۲۳ ساله است. پوش فولبک راست اتریشی ۲۶ سال دارد. بوکما ۲۵ ساله است و همینطور ریکاردو اورسیلنی که گرچه بازیکن قدیمی بولونیا به حساب می‌آید، هنوز ۲۷ ساله است.

تعداد کمی بازیکن باتجربه بالای سی سال نیز در ترکیب تیم حضور دارند: اسکوروپسکی دروزاه‌بان تیم و لورنتزو دی سیلوستری و البته رمو فرویلر سوییسی، بازیکن محوری آتالانتای موفق گاسپرینی که پس از یک تجربه‌ی ناموفق در لیگ برتر و ناتینگهام فارست به صورت قرضی به ایتالیا بازگشته و بازیکن اصلی تیم موتا شده است.

سه آرایش متفاوت تیم بولونیا (منبع: FotMob)
سه آرایش متفاوت تیم بولونیا (منبع: FotMob)

برای باشگاهی مانند بولونیا این موضوع یعنی جوان بودن بازیکنان شاخص، هم یک فرصت و هم یک تهدید است. مسلما بیشتر این بازیکنان حالا در بازار ارزشی چند برابر مبلغی که برایشان هزینه شده دارند. با عملکردی که این بازیکنان تا اینجای فصل از خود به نمایش گذاشته‌اند، به نظر می‌رسد مالکان شرکت بزرگ لبنیاتی کانادا، در آستانه‌ی کسب سودی قابل‌توجه باشند. اما این برای مربی چه معنایی خواهد داشت؟ احتمالا موتا خوب به یاد می‌آورد که در پایان فصل موفقی که زیر نظر گاسپرینی در جنوا داشت، او و دیگو میلیتو دو ستاره‌ی تیم هر دو به اینتر مورینیو رفتند تا از ارکان کسب سه‌گانه این تیم در سال ۲۰۱۰ شوند. بازیکنان جوان بولونیا نیز به همین ترتیب احتمالا سودای رفتن به تیم‌های بزرگ را در سر دارند و نگه‌ داشتن آن‌ها در این تیم دشوار خواهد بود. اینکه خود موتا چه زمانی را برای حرکت بعدی و پیشرفت در پروژه‌ی خود تعیین کرده هنوز مشخص نیست، اما این‌ها فاکتورهایی هستند که در باشگاهی مانند بولونیا، نمی‌توان به سادگی از آن‌‌ها گذشت. شاید به همین دلیل است که علیرغم ابراز علاقه‌‌ی علنی سپوتو به تمدید قرارداد موتا تا سال ۲۰۲۶، او هنوز مذاکره جدی‌ای برای تمدید قراردادش انجام نداده است. قرارداد فعلی او در پایان همین فصل به سر می‌آید و خود موتا نیز مورد توجه باشگاه‌های بزرگ ایتالیایی و حتی خارج از ایتالیا قرار گرفته است. بنابراین توصیه‌ی من به همه این است که تا پایان این فصل هرچه می‌توانند از بولونیا بازی ببینند، زیرا ممکن است فصل آینده این مجموعه با این مربی و بازیکنان دیگر کنار هم نباشند و مانند جنوای ۰۹-۲۰۰۸ که خود موتا بازیکن آن بود، تبدیل به یک خاطره از فصلی فوق‌العاده شود. تیم‌هایی در این سطح معمولا قادر به ارائه‌ی فوتبالی اینچنین تماشایی و رقابتی برای سال‌های متوالی نیستند. بنابراین وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد، فصلی منحصر به فرد در کتاب تاریخ فوتبال رقم می‌خورد و حیف است یک هوادار فوتبال که در همان عصر زندگی می‌کند این فصل را از دست بدهد.

البته این صرفا یک احتمال است، از سوی دیگر ممکن است با صعود به چمپیونزلیگ و ورود درآمد قابل‌توجه ناشی از آن به باشگاه، سپوتو تصمیم بگیرد نه تنها بازیکنان را نگه دارد بلکه تیم را تقویت نیز بکند و در آن صورت شاید موتا نیز قانع شود در بولونیا بماند. اما بهتر است ریسک نکنید و از تماشای فوتبال ۲-۷-۲ بولونیا لذت ببرید!

 

منبع عکس اصلی: onefootball.com

 

10 پاسخ

  1. امسال ، سال ورود نسل جدید مربیان فوتبال بود ، آلونسو و تیاگو موتا و دنیله دروسی. امیدوارم درخشش ادامه داری داشته باشن.

  2. به شدت امیدوارم دی زربی یا موتا به بارسلونا بیان و با استفاده از الماس های لاماسیا، یه نسل فوق العاده بسازن. تاریخ تکرار بشه و پپ جدیدی متولد بشه. البته من امیدم به دی زربی بیشتره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *